ای آرزوی من
ای ارزوی من تو آن همای بخت منی کز دیار دور پر پر زنان به کلبه من پرکشیده ای بر بامم ای پرنده عرشی خوش آمدی در کلبه ام بمان ای آنکه همچو من یک آشیان گرم محبت ندیده ای با من بمان که من یک عمر بی امید همراه هر نسیم به گلزار عشقها در جستجوی یک گل خوشبو شتافتم می خواستم گلی که دهد بوی آرزو اما نیافتم. شبهای بس دراز با دیدگان مات بر مرکب خیال نشستم امیدوار دنبال یک ستاره...