تولدت 8 ماهگیت مبارک
نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من شور و
نشاط زندگی می بخشد.
امروز روز توست…اولین تولد پاییزی ات مبارک.
ببین شیرین پسرکم اینجا چقدر موچول بودی تازه یکی دوهفته بود که به دنیا اومدی
اینجا دوماهگی قند عسله
و سه ماهگی
4 ماهگی
5 ماهگی فنچول مامان
6ماهگی شازده پسر کاکل به سر
اینجا هم که هفت ماهه شدی و داری آقا میشی
و امااااااااااااااااااااااااااااااااااا
قندولک مامان تقریبا با همه وسایل بازی می کنی بجز اسباب بازیهای خودت البته ماشینها رو خیلی دوست میداری
اینم که شیردوشو برداشتی و استفاده بهینه می کنی ازش ..ناقلا باز دندون ؟
زبونتو ببر تووووووووووووو
چ
کافیه یه نفر سر و صدا راه بندازه یا آواز بخونه تو هم میزنی زیر آواز .بیچاره آقا شیره
توی این ماه خیلی سریع پیشرفت کردی و خیلی زود چهار دست و پا رو کامل کردی اوخی عزیزکم سر زانوهات یه جور قرمز شده دلم برات میسوزه چیکار کنم ؟
تو خیلی ساکتی مامان جون ولی زیر زیرکی خیلی با هوش و شیطونی
الانم که دیگه اصلا به نشستن و چهاردست و پا رضایت نمی دی فقط و فقط میخوای وایسی جالترش اینه که روی دوپا که بلند میشی دستاتو ول می کنی و می خندی .چون صحنه خیلی خطر ناکه نمی شه ازت عکس بذارم و باید چهار چنگولی مواظبت باشم که نیوفتی
خوب آخه نازنین عمرکم هنوز خیلی زوووووووووووووووووووووده صبرکنی نوبت وایستادن هم میشه مامان جونم
این جا هم که خودت غذا خوردی و خیلی هم بهت چسبید
دیگه این روزا کی حریف آقا مهرسام میشه که قاشق و ظرف خوراکی رو ازش بگیره ؟
تازگی ها هم که گواهینامه رانندگی با روریک گرفتی کل خونه رو دور میزنی از این اتاق به اون اتاق (انگاری چند تا اتاق داریم حالا )آشپزخونه راهرو یه روز در برگشت از این گردش با این قیافه اومدی پیشم :
منم کلی قربون صدقت رفتم و بوسیدم و بوییدمو فشارت دادم که چقدر شیرینی و اینقدر تو دل برویی که ناگهان دیدم بابایی میگه کی اینو اینجوری کرده ؟
تا پشت سرمو نگاه کردم دیدم که بعله
اینا هم جایزه های آقا مهرسامه که توی مسسابقه نی نی شکمو برنده شده بود و حالا بدستش رسیده
پسرکم هرچند اینجا برگهای پاییزی رو نمی بینی و زمستون و تابستونش یه رنگه اما مامان برات
میگه که پاییز یه فصل هزارر نگه
پر از زیبایی پر از خورشید پر از مهر
چند سال دیگه که خیلی هم دور نیست
وقتی که خیلی خیلی آقا می شی و مامان و بابا تا اون روز همچنان دورت می گردن
میریم برات کیف و کتاب می خریم مداد می خریم دفتر مشق و نقاشی می خریم تا بری مدرسه
و با سواد بشی و دانشمند بشی پسرک با هوش من
وقتی ما مدرسه میرفتیم یه تخته سیاه داشتیم و با گچ روش می نوشتیم
با تخته پاک کن و آب تمیزش می کردیم اینجوری :
اینم از کتاب و دفترمون بود
خیلی دوست دارم بدونم شما وروجک ها روز اول مدرسه چی میزارین تو کیفتون و می برین ؟