مهرساممهرسام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

مهرسام نفس مامان و بابا

بالاخره دوم بهمن رسد

1392/2/18 17:29
نویسنده : مامان خانوم
371 بازدید
اشتراک گذاری

وحشت و اضطراب منو می کشت من تا حالا پشت در اتاق عمل هم نرفته بودم چه برسه به بیهوشی و جراحی وقت تماماسترس

 

بماند که به مامانت چه گذشت تا بی  هوش شد گریهو خانوم دکتر کارشو شروع کرد : و ساعت یک و بیست و پنج دقیقه تو اومدی تو بغل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

nira
20 اردیبهشت 92 19:18
ای جانم ،از همون اول بانمک بودی عزیزم
nira
21 اردیبهشت 92 21:15
ای جانم، پس از وقتی به دنیا اومدی همین طور بانمک بودی




نمکو نگو که اول مال سوشیانسه با او خنده هاش قربونش برم


شقایق
27 اردیبهشت 92 11:07
مهرسام وقتی میخواستی بدنیا بیای من نرفتم مدرسه اومدم بیمارستان پیشت وقتی مامانی رو بردن اتاق عمل عمت گفت 20 دقیقه دیگه بیای مهرسامو میبینی منم ساعتو کوک کردم تا بیام ببینمت اما یک دفعه عمه ادو با جیغ وارد اتاق شد و گفت یک قلمنی بکی توپولو اومد بیرون مامان بزرگت همه گفتن چه قدر زود همه ناراحت بودیم که ندیدیمت ولی 2ساعت بعد یک پسر خوشگل وبامزه وارد اتاق شد یاد اون روز خیلی خوشگل بخیر