یادی از پارسال
اولش که فهمیدم تو هستی شوکه شده بودم نمی دونستم باید چیکار کنم اصلا آمادگی مادر شدن رو نداشتم احساس میکردم یه جای شلوغ گم شدم
وقتی که 9 هفته بودی رفتیم دکی صدای قلبت رو برامون گذاشت .من و بابات کلی خندیدیم .
مثل صدای پای اسب بود انگاری خیلی عجله داشتی که بیایی بغل مامانی
راستی یه اسم خوشمل واست پیدا کردم : جوجه طوطی قشنگم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی