مهرساممهرسام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

مهرسام نفس مامان و بابا

اولین نشستن ها

1392/4/17 18:50
نویسنده : مامان خانوم
1,242 بازدید
اشتراک گذاری

تربچه مامان...خیلی خوشحالم از اینکه روز به روز می بینم تواناترو بزرگتر و شیطون تر می شی

از وقتی سه ماهت بود دلت میخواست بشینی وقتی دراز کشیده بودی تا دستاتو می گرفتیم سرتو میاوردی بالا تا به حالت نشسته در بیای بعدشم کلی ذوق می کردی و می خندیدی اما حالا پسرکوشولوی من خودش میشینه تنهای تنها مثل آقاها

عزیز دلم هر چند مدتهاست بد جوری توی  قلب من و بابایی نشستی اما تو دنیای واقعی این اولین بارهاست که بدون کمک ما میشینی خیلی هم خوب خودتو نگه میداری آفرین گل پسر زرنگ مامان

57021_LaieA_009.gif57021_LaieA_009.gif57021_LaieA_009.gifبله با شما هستم آقا مهر سام کی گفته از حالا به این کوچولویی بشینی؟؟؟؟هنوز پنج ما ه و نیمه ای آخه کوچول جون

تازه میخوای مثل ما روی مبل بشینی اگه بذارمت پایین و خودم روی مبل باشم جیغ میزنی و اعتراض می کنی .همش میگه  :  عه عه عه 645220_wacko2.gif

قربون اون دوق زدنات بشم نفسکم

خیلی زرنگ و ناقلا شدی می خوای با لیوان آب بخوری؟

عه این لیوان چرا هیچی نداره من بخورم ؟

بذار دوباره امتحان کنم  شاید یه چیزی برای خوردن داشته باشه 

این هم ماجراهای آقا مهرسام که کلا شدی هووی مامان ...فقط میگی موس مال من ببین موس رو شیکوندی به چه روزی در اومده ؟ بس که زدیش به زمین و هوا اینطوری شد عزیزکم  775520_viannen_68.gif 

                     

           

 

عه آقا مهرسام چرا تنها مونده اینجا؟

مهرسام میگه: نمیدونم والا من پیفو کردم قرار بود مامانم بیاد منو بشوره ولی نمیدونم کجا رفته

فکر کنم خودم باید دست به کار بشم و بشورم کسی سراغم نمیاد  از همه شیطونیام عقب موندم

 

شیرینکم، عسلکم ،عمرکم، نفسکم...اینم برات اسفند دود کردم عزیزکم

مرد کوچک من ایشالاه همیشه تو و همه نی نی ها در پناه خدا  سالم باشین 

                    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

سپيده
17 تیر 92 23:31
فداي پسر زرنگ و باهوش بشم من.خاله جون خيلي ناز ميشيني.ماشالله


مرسی خاله منم از ساینا خوشگله یاد گرفتم بشینم
مرمر
18 تیر 92 10:02
ای جونم دورت بگردم اقای زرنگ کوچولو ارتین هنوز یاد نداره بشینه عسل خاله خیلی بلاست
مامان ندا
18 تیر 92 22:27
قربون اون نگاهت بشمک من که تووان نشستی گل پسر افرین به مامان همیشه برات اسفنددودکنه
مامان ندا
18 تیر 92 22:28
افرینکه نشستی ازنوزان منم زرنگ تری ماشالله
nira
19 تیر 92 10:34
ای جونم چی نشسته واسه خودش فسقلی، ماشالله خیلی خیلی بانمکه
مامان مریم
25 تیر 92 14:30
هزار ماشاءالله گوله نمک خالههههههه ..خیلی می دوستمت عزیزممممممممممممم پسر منم دقیقا 5 ماه و15 روزش بود که نششست !
مامانی رایان کوچولو
29 تیر 92 13:31
هزاااااااااااااارهزااااااااار ماشالله فینگیلی من
فهیمه
6 مرداد 92 22:00
الهی آخرین باری ک من دیدمت فقط میخوردی و میخندیدی مامان عادله میدونستی خوردن موس و دیگر لوازم کامپیوتری باعث میشه پسرت در آینده مهندس کامپیوتر بشه



مرسی فهیمه جون که سرزدی
عزیزم من و مهرسام خیلی دلمون برات تنگ شده